تصاویر بازیگران کره ای
سریال دونگ یی, dongy, افسانه دونگ یی

خلاصه قسمت 42 سریال دونگ یی
دونگیی میگه معنای اون نت ها “ایم گو ” هست و این عنوان یک مقام هست و مشاور شیم میگه که اون مقام رو کسی نداره جز مشاور اوه تاسوک ….
اون برای اینکه قدرت رو همواره توی دستش داشته باشه دست به کشتن سایر رقباش زد …
دونگیی میگه باید یک موضوعی رو بررسی کنه و به اقامتگاهش میره و کاغذ ی رو که عکس پروانه بود رو باخودش برمیداره و به دیدن بانو جانگ میره …
اما ملکه در بیرون قصر به طور پنهانی با جانگ مویول جلسه داره و جانگ مویول به بانو جانگ میگه که احتمالا دونگیی با گروه شمشیر زنا در ارتباط بوده و هست چراکه اونا بعد از اینکه به اقامتگاهش سر زدن اونو نکشتن برعکس که تا الان همه کسایی که اونا به سراغشون رفتن کشته شدن و از اون عجیب تر مخفی کردن این موضوع هست …
بانو جانگ به قصر برمیگرده و میبینه که دونگیی در قصر اون منتظرش هست …
بانو جانگ که از دیدن اون اونم توی این وقت شب تعجب کرده با هم صحبت می کنن اما خوب میدونه که این دیدار اونم با این وضعیت حتما دلیلی داره …
دونگیی به بانو جانگ میگه یادتونه که سالها پیش وقتی ازتون درخواست کردم که آویز شخصیتونو بهم نشون بدید یک آویز بهم نشون دادید آیا اون تنها آویز شما بود؟



ادامه مطلب...
تاریخ: جمعه 14 مهر 1391برچسب:خلاصه قسمت 42 سریال دونگ یی,
ارسال توسط محمد

خلاصه قسمت 41 سریال دونگ یی

دونگ یی ندیمه هاشو به قصر فرستاد تا برن و کتب ادبیات شش گانه رو براش بیارن چون حدث زد که چون این کتب برای حزب جنوبی هستن مطمئنا توی اونا باید چیزی پیدا بشه …
اما همونطور که یادتونه تعدادی از افراد گروه شمشیر زنا برای کشتن همسر شاه که در اقامتگاهی در شهر هست حرکت کردن …
به دلیل کم شدن تعداد محافظا شمشیر زنا وارد اقامتگاه دونگ یی میشن و محافظا رو میکشن و وارد اقامتگاه دونگ یی میشن که اونو هم بکشن …
اما همین که میخوان بکشنش دونگ یی میگه شما جزو گروه شمشیرزنا هستید …
دونگ یی میگه شما جزو گروه شمشیرزنا هستید ؟ درسته ؟ برای چی اشراف رو میکشید ؟
یکی از شمشیرزنا میگه تو گروه شمشیر زنا رو از کجا میشناسی ؟ آیا حکومت هم از این موضوع باخبره ؟
دونگیی میگه گروه شمشیرزنا هیچ وقت افراد بیگناه رو نمیکشتن! هیچ وقت اشراف رو نمیکشتن ! من دختر رئیس هستم ! پدرم هیچ وقت با انجام این کار موافق نبود …
دوتا شمشیر زن که از این حرف تعجب کرده بودن و در انجام کارشون سست شده بودن نمیتونن حرفشو باور کنن که ناگهان نفر سومی میاد و میگه نیروها فرمانداری اومدن باید بریم …
شمشیرزنا بدون اینکه به دونگ یی آسیبی بزنن به طرف مخفیگاهشون حرکت میکنن و بین راه میبینن که گادورا داره به سرعت به طرفشون میاد !!!
گادورا میگه چیکار کردین اونو کشتید !!!
میگن مارو باید ببخشید که نتونستیم این کارو انجام بدیم آخه اون دختر حرف های عجیبی میزید و ادعا میکرد که دختر رئیس هست …



ادامه مطلب...
تاریخ: جمعه 14 مهر 1391برچسب:خلاصه قسمت 41 سریال دونگ یی,
ارسال توسط محمد

خلاصه قسمت چهلم سریال دونگ یی
دونگ یی با پیدا کردن پیشانی بندی که برای گروه شمشیرزناست خیلی نگران شده به همین علت تصمیم میگیره که از قصر خارج بشه اما برای این کار به پیش ملکه میره و میگه که میخواد برای استراحت به بیرون قصر بره و ملکه موافقت میکنه و براش اقامتگاه خودش در شهر رو دستور میده که آماده کن و دونگیی به اقامت ملکه در شهر میره …
اما این حرکت سریع دونگیی و درخواست ناگهانی اون بانو جانگ رو هم متعجب میکنه چرا که دونگیی بدون اینکه به امپراتور خبر بده از قصر خارج شد و به اقامتگاه ملکه در شهر رفت …
از طرفی ندیمه هاش نگران هستن چرا که توی شهر خطرناکه و به جون اشراف سوء قصد میشه … و دونگ یی در این وضعیت چنین درخواست ناگهانیی رو کرده …
دونگ یی بعد از رفتن به اقامتگاه پنهانی با تغییر لباس به شهر میره تا بتونه معنی اون علامت های دست رو بفهمه …
اما وقتی بانو بونگ و آکجونگ به اقامتگاه میان و میبینن دونگ یی نامه ای گزاشته و گفته که من خودم برمیگردم و دنبال من نگردید و باعث نگرانی اونا میشه …



ادامه مطلب...
تاریخ: جمعه 14 مهر 1391برچسب:خلاصه قسمت چهلم سریال دونگ یی,
ارسال توسط محمد

خلاصه قسمت چهلم سریال دونگ یی
دونگ یی با پیدا کردن پیشانی بندی که برای گروه شمشیرزناست خیلی نگران شده به همین علت تصمیم میگیره که از قصر خارج بشه اما برای این کار به پیش ملکه میره و میگه که میخواد برای استراحت به بیرون قصر بره و ملکه موافقت میکنه و براش اقامتگاه خودش در شهر رو دستور میده که آماده کن و دونگیی به اقامت ملکه در شهر میره …
اما این حرکت سریع دونگیی و درخواست ناگهانی اون بانو جانگ رو هم متعجب میکنه چرا که دونگیی بدون اینکه به امپراتور خبر بده از قصر خارج شد و به اقامتگاه ملکه در شهر رفت …
از طرفی ندیمه هاش نگران هستن چرا که توی شهر خطرناکه و به جون اشراف سوء قصد میشه … و دونگ یی در این وضعیت چنین درخواست ناگهانیی رو کرده …
دونگ یی بعد از رفتن به اقامتگاه پنهانی با تغییر لباس به شهر میره تا بتونه معنی اون علامت های دست رو بفهمه …
اما وقتی بانو بونگ و آکجونگ به اقامتگاه میان و میبینن دونگ یی نامه ای گزاشته و گفته که من خودم برمیگردم و دنبال من نگردید و باعث نگرانی اونا میشه …



ادامه مطلب...
تاریخ: جمعه 14 مهر 1391برچسب:خلاصه قسمت چهلم سریال دونگ یی,
ارسال توسط محمد
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 191
بازدید کل : 78645
تعداد مطالب : 79
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1